إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • ٣. عرفان اسلامی وسیله‌ی رسیدن به مراحل بلند خودآگاهی

    تا این‌جا با آنچه که گفته‌ام واضح شد که با آن‌که عقل انسان را از دیگر مخلوقات متمایز ساخته‌است، باز هم نمی‌تواند به تنهاییِ خود انسان را به حقیقتِ هستی برساند. عقل تنها می‌تواند انسان را در درکِ نسبیِ حقیقت کمک کند و از همین‌رو خداوند متعال در قرآن مجید انسان را به تفکّر و تعقل بازمی‌خواند. امّا چون عقل از کاستی‌های ذاتی و درونی رنج می‌برد، از درکِ کاملِ حقیقت عاجز می‌ماند. با درک همین مسئله بود که دانشمندان

  • ٢. عقل و تفکّر در دین اسلام

    پس اگر عقل از کاستی‌ها و نواقص درونی و ذاتی رنج می‌بَرَد، آیا این بدین معنی است که عقل و تفکّر در دین اسلام جایگاهی ندارد و عقلانیّت را در دین مردود پنداشت؟ پاسخ واضح است که نخیر! عقل و تفکّر در دین اسلام جایگاه مهمی دارد؛ امّا محدودیت و ناتوانی نسبی‌اش نیز روشن است. ما باید نقش متعادلی را برای عقل در دین جستجو کنیم. عقل نباید چهارچوب بزرگی باشد که دین را رنگ و شکل دهد، بلکه دین به‌حیث چهاچوب بزرگ فکری و حقوقی استفاده‌ی مطلوبی را از عقل برای ما نشان دهد.

  • دل گر چه درین بادیه بسیار شتافت

    یک موی ندانست و بسی موی شکافت

    گرچه ز دلم هزار خورشید بتافت

    آخر به کمال ذرّه‌ای راه نیافت

    (ابوسعید ابوالخیر /  ابن سینا)

    انسان از بدو هستی همواره در جستجوی دانستنِ حقیقت بوده‌است. گویا در نهاد و طینت انسان حس تجسّس و کاوش نهفته باشد. این انسان متجسّس‌ نخستین و مهمترین پرسشی را که مطرح کرد این بود که‌ایا خدایی و آفریدگاری وجود دارد یا خیر. از همین رو، ادیان و فلسفه در نخستین آوان تمدن انسانی به میان آمد.